اشعارشهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها)
مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان

گل بود و جز به شبنم اشکش وضو نداشت

جز روی باغبان دل شب آرزو نداشت

رخساره اش حکایت بازار شام بود

با آن لباس حاجت راز مگو نداشت

آنجا اگر جه نان تصدق حرام بود

از بس گرسنه خفت، دگر رنگ و رو نداشت

در زیر تازیانه امانش بریده بود

میخواست ناله ای کند اما عمو نداشت

کار از حنا و شانه کشیدن گذشته بود

گویی به زیر معجر صد پاره مو نداشت

آن پا که زخم آبله اش سر گشوده بود

چون پای عمه اش رمق جستجو نداشت

حسن لطفی

****************

شکسته بال توان سفر ندارد که

تحمل سفری پر خطر ندارد که

اگرچه رسم کبوتر همیشه پرواز است

ولی کبوتر ما بال و پر ندارد که

چگونه تاب بیارد فراق بابا را

سه سال دختر او بیشتر ندارد که

چرا سپیده دمیده به شام گیسویش

به سن او شب گیسو سحر ندارد که

دلش پر است پر از دردهای نشمرده

برای که بشمارد پدر ندارد که

به قصد بوسه به پیشانی پدر آمد

به قتلگاه ولی دید سر ندارد که

حسین علاء الدین شاهد

****************

پای نی می نگرم رفتن زیبایت را

نکند نیزه پدر جان عوض پاهات است؟!

پاره شد گوشم اگر، پای کرم بگذارش

دختر دشمن تو منتظر سوغات است...

***

دشمنت آمد و دستان دعایم را دید

چهره مضطرب و غرق حیایم را دید

سعی کردم که نبیند ولی انگار نشد

زینت گوش و النگوی رهایم را دید

معجرم را به خدا سفت گرفتم اما

چادر خاکی و انگشت نمایم را دید

به دلیلی که نسب از تو گرفتم من را

آنقدر زد که ورم کردن پایم را دید

دست در دست پدر دختر شامی آمد

پای نی کودکی سر به هوایم را دید

زخم بازوم نهان بود و زن غسّاله

وقت غسلم اثر رنج و بلایم را دید...

محسن ناصحی

***************

من این ویرانه را از اشک دریا می کنم امشب

 ز دریا گوهر مقصود پیدا می کنم امشب

 سحرگاهان که در خواب است چشم زاده سفیان

  به زاری سر به سوی حق تعالی می کنم امشب

ندارم تاب هجران پدر زین بیشتر برجان

 زحق دیدار رویش را تمنّا می کنم امشب

 اگر چندی پدر پنهان بود از چشم ما لیکن

 من آن گم گشته را ای عمّه! پیدا می کنم امشب

 چو دانم ناله شب زنده داران بی اثر نبود

 به آه نیمه شب این عقده ها وا می کنم امشب

 اگر منت گذارد بر من و آید به بالینم

بدین شکرانه جان قربان بابا می کنم امشب

 به گرد شمع رویش همچنان پروانه می سوزم

 زمرگ خود در این ویرانه غوغا می کنم امشب

 ز دشمن هرچه دیدم من نگفتم تاکنون با کس

 ولی نزد پدر راز دل افشا می کنم امشب

 من آن مرغ شباهنگم که از این لانه ویران

به ناگه آشیان برشاخ طوبی می کنم امشب

 من آن طفل صغیر شاه دینم کز بر طفلان

 به جنت جای در دامان زهرا می کنم امشب

 همان درِّ یتیم زاده زهرا حسینم من

 که همچون گنج در ویرانه مأوا می کنم امشب

 رقیّه، آخرین قربانی شاه شهیدانم

 که خود طومارمرگ خویش امضا می کنم امشب

 تأسّی کرده ام در کودکی بر مادرم زهرا

 که با رخسار نیلی، ترک دنیا می کنم امشب

 منم دُخت حسین و قبله حاجات اهل دل

 همه درد "مؤید" را مداوا می کنم امشب

استاد سید رضا مؤید

******************

گیسوی گِره خوردۀ من باز نمی شد

دیگر سَرم از دستِ پدر ناز نمی شد

می خواستم آن نیمه شب از درد بمیرم

این دست شکسته پَرِ پرواز نمی شد

گر وحشت آن شب به سراغم نمی آمد

از هولِ قیامت سخن ابزار نمی شد

آهسته ترین ناله ، لگد بود جوابش

ورنه بدنم این همه جانباز نمی شد

انگار نه انگار که من طفل صغیرم

گفتم نزن ، اما سخن احراز نمی شد

کاری به خدا زَجرِ لعین با گلویم کرد

بعد از خفگی راه نفس باز نمی شد

من از ستمِ دشمن خود شِکوه ندارم

دارم گِلِه از دوست که همراز نمی شد

گر بود عمویم ، قد و بالای من امروز

با چشمِ حقارت که برانداز نمی شد

با دیدن یک قدّ کمان سخت خمیدم

بی فاطمه پیریِ من آغاز نمی شد

این پیرِ سه ساله کُند آباد فَلک را

بی نهضتم این قافله ممتاز نمی شد

من کاخِ عدو را به سرش خُرد نمودم

بی عمّه مرا این همه اعجاز نمی شد

کاری کنم امروز که فردا همه گویند

بی نام تو اسلام سرافراز نمی شد

من دختر دردانۀ سلطان بهشتم

ورنه رخ من آینۀ راز نمی شد

محمود ژولیده

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مناجات اميرالمومنين(م نتظران ظهور) و آدرس monajat1385.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان